فتنه جدید، شکایت فتنه‌انگیزان از حامیان انقلاب است
نوشته شده توسط : ن وک

 

فتنه جدید، شکایت فتنه‌انگیزان از حامیان انقلاب است


 
دکتر کامران باقری لنکرانی در دولت نهم نماد جوانگرایی و تخصص گرایی بود. او که از شیراز به هیأت دولت آمده بود، پس از پایان مأموریتش به دانشگاه علوم پزشکی شیراز بازگشت و کانونی با نام بصیرت را راه اندازی کرد.

دکتر لنکرانی در گفت وگو با «شبکه ایران» با اشاره به شکایت مهدی هاشمی از روزنامه ایران و رسانه های انقلابی این حرکت را جزو دستورالعمل کودتاهای مخملی دانسته و از قوه قضائیه می خواهد تا رسانه های انقلاب در عرصه جنگ نرم را تحت فشار نگذارد. مشروح این گفت وگو را در ادامه می خوانید.     

بسیاری از کارشناسان سیاسی با وقوع فتنه اخیر، دچار یک شوک بزرگ شدند چرا که پیش بینی این شرایط را نداشتند، آیا شما قبل از انتخابات وقوع چنین فتنه ای را پیش بینی می کردید؟

هنگامی که شعار «هرکس به غیر از احمدی نژاد» مطرح شد مشخص بود که در پشت این شعار خطر بزرگی نهفته است چرا که حاکی از آن بود که بعضی افراد برای نبود احمدی نژاد حاضر به دست زدن به هر گونه اقدامی هستند. البته موضوع دیگری نیز به نگرانی ها دامن زده بود و آن اینکه از یک سال مانده به انتخابات با دامن زدن به شعار تقلب دست به تشکیل کمیته صیانت از آرا زدند، این امر یعنی برنامه ریزی قبلی برای طرح این ادعا بود، حتی رهبری در فروردین ماه طی سخنرانی در حرم رضوی از چرایی این شبهه افکنی اظهار نارضایتی کردند، جالب آنکه غربی ها و رسانه های آنها برخلاف تمامی انتخابات گذشته مستقیماً وارد عمل شدند و از کاندیدای مورد نظرشان حمایت کردند و حتی اعلام کردند در صورتی که نتیجه انتخابات اینگونه شد یعنی یک جایی اشکال وجود دارد. اما علیرغم تمامی شواهد نگران کننده ما فکر نمی کردیم که چنین فتنهای با این حجم در بعد انتخابات به وقوع بپیوندد.

چرا این شعار «هرکس به غیر از احمدی نژاد» محور وحدت از عوامل داخلی بی بصیرت تا صهیونیسم جهانی شد؟

کسانی که شعار هرکسی به غیر از احمدی نژاد را مطرح کردند هدفشان، تشکیل جبهه ای علیه احمدی نژاد بود این افراد منافعشان با روی کار آمدن دولت نهم به نوعی به خطر افتاده بود.

ممکن است کمی مصداقی‌تر سخن بگوئید.

یکی از ویژگی های دولت نهم، ایجاد گردش مدیریتی در حکمرانی بود تا به این وسیله مجدداً عدالت به عنوان ارزش و موضوعی مورد مطالبه جهت مقابله با ویژه خواری مورد تأکید قرار گیرد. دولتی که مسیرش در راستای مبارزه با بی عدالتی و ویژه خواری باشد، طبیعتاً دشمنان خاصی را به وجود می آورد. گروهی که به همین دلیل با دولت نهم دشمن شده بودند حامیانی یافتند که یک طیفشان منتقدین دولت به حساب می آمدند. اما عده دیگر که از ابتدا با این انقلاب مشکل داشتند فرصت مناسبی را برای پنهان شدن در این پوشش یافته بودند. البته همه کسانی که در این جبهه حضور داشتند از یک جنس نبودند سران این جبهه از دولت نهم از ابعاد سیاسی و اقتصادی ضربه خوردند لذا با توجه به این امر جبهه واحدی را تشکیل دادند که از مخالفان با اغراض شخصی تا مخالفین نظام در آن جمع بودند، بدین سان توانستند قبل از انتخابات برای خودشان اعتماد به نفسی را مهیا سازند. باید در تحلیل و تفسیر مراحل فتنه توجه داشت که طیف مقابل جبه های همگون نبودند.

به نظر شما مدیریت واحدی در جبهه وجود داشت؟

زخم خوردگان داخلی مدیریت داخل کشور را برعهده داشتند که طراحیها و برنامه ریزی ها با این افراد بود.

منظورتان را از زخم خوردگان روشن تر بیان بفرمایید، زخم خوردگان به واقع چه کسانی هستند؟

موسوی و کروبی مدیریت داخلی این فتنه را برعهده نداشتند و ندارند. هر دو نفر، از نیروهایی بودند که از قبل در صحنه‌های مختلف نظام حضور داشتند به همین خاطر قدرت بسیج این دو هرگز قابل توجه نبوده است. این دو تبدیل به نمادی برای استفاده دیگران از آنها شدند. با مرور دقیق فتنه اخیر مشخص می‌شود که در بسیاری از موارد مدیریت با خود این افراد نبود.

به عنوان مثال در همان فاصله اردیبهشت تا خرداد که موضعگیری ها تندتر، مفصل تر و متعددتر می بود، شما کاملاً میتوانید روند و سیر صحبت های مذبذبانه موسوی را مشاهده کنید. ایشان قبل از انتخابات از ولایت فقیه و حتی از مصداق آن دفاع می کند و به ارتباطات خود با رهبری افتخار می ورزد. کروبی هم این نفاق در موضعگیری هایش به روشنی قابل مشاهده است. من به هیچ وجه این دو را محورهای جریان فتنه نمی دانم.

پس چه کسانی را محور می دانید؟

محور از اتحاد بین زخم خوردگان انقلاب و نیروهای ضد انقلابی که با اساس انقلاب مخالف بودند به وجود می آمد. این محور حمایت های خارجی را جذب و بعضی مواقع اقدامات خشونت آمیز داخلی را مدیریت می کرد. البته گروهی که پیش از این منافع سیاسی و اقتصادی را از نظام برده بودند و در آن موقعیت آنها را در معرض خطر می دیدند و در امتحان بین منافع شخصی و منافع نظام رفوزه و منافع شخصی را به منافع ملی و دینی ترجیح دادند در نقش جدید این جبهه ظاهر شدند.

مهمترین اقدامات احمدی نژاد که باعث شد این افراد احساس خطر کنند، چیست؟

در انتخابات نهم ریاست جمهوری در حالی که اکثریت مطلق گروه ها و احزاب هر کدام برای خود کاندیدایی را معرفی کرده بودند در این بین آقای احمدی نژاد با کسب اقبال مردم برخلاف نظرات  دیگران رئیس جمهور شدند. طبیعتاً این ضربه سختی برای آنها بود. دقیقاً از فردای سوم تیر که انتخابات نهم دوره ریاست جمهوری به اتمام رسید شاهد حرکت هایی برای جبران این شکست بودیم. آنها این گونه تعبیر می کردند که اگر ما درست عمل می کردیم ایشان رأی نمی آورد و دلیل رأی آوردن او اشتباهات تاکتیکی خود ما است. این دیدگاه متکبرانه اشتباهات خود را فقط در تبلیغات و حول انتخابات ارزیابی کرد؛ آنان اشتباهات خود را هرگز ناشی از رویگردانی مردم از آنها تعبیر نکردند. آقایان اشتباه خود را در نگاه غلطشان به ارزش و اصول نمی دیدند. اما در این میان دولت نهم نشان داد که مشکل اصلی شعار خوب و بد و کاندیدای متعدد نیست و با اخلاص و توجه و پایبندی به ارزش هایی که امام و رهبری تبیین می کنند می توان برای کشور کارآمدی را به بار آورد. حجم اقدامات سازنده دولت نهم تبدیل به برگ برنده ای شد که گفتمان انتخابات دهم را تا حدود زیادی تغییر داد. البته در برخی شهرهای بزرگ بویژه تهران، چون توجه دولت بیشتر به مناطق محروم بوده این تغییر گفتمان زیاد قابل ملاحظه نبود. شما وقتی رأی های شهرهای کوچکتر را بررسی می کنید این تغییر گفتمان را می بینید. جاهایی بوده که نامزدهایی غیر از احمدی نژاد اصلاً رأی نیاورده اند و یا در بعضی صندوق ها نسبت رأی ها 400 به یک بود حتی یک هزار به یک بود. دلیلش هم واضح است آن مناطق با تمام وجود تغییر گفتمان دولت نهم را حس کردند. به واقع اقدامات عمرانی، سازندگی، خدماتی و... در دولت نهم با تمامی دوره های قبل قابل قیاس نبود این مصادیق کاملاً ملموس بود که انتخابات را تحت تأثیر خود قرار داد. تحلیل این آرا در مناطق مختلف کشور می تواند راهی برای انعکاس ارزش خدمت رسانی و تأثیر آن بر شکل گیری آرای سیاسی مردم باشد. شعار هرکسی به غیر از احمدی نژاد بعد از مدتی فراموش شد و حمله به اصل نظام جایگزین آن شد که نشد. 

آیا این تغییر استراتژی از قبل برنامه ریزی شده بود یا اتفاقات پیشرو برای معارضین آنان را به این سمت هدایت کرد؟

تحلیل آن ایام با تحلیل امروز من متفاوت است، درست است که بنده به شخصه پیش بینی تلاش عده ای در برابر نظام و اهمیت فتح پست مهم ریاست جمهوری را با انجام هرکاری داشتم؛ آقایی که یک عمر در مجالس عمومی حاضر نشده بود یک دفعه در ایام فاطمیه پای ثابت مراسم مذهبی شده بود ولی فکر نمی کردم که این افراد برای ادامه مسیر لجاجت خود با کل نظام و میراث آن معارضه کنند. استراتژی جدید را من از شب انتخابات درک کردم که ایشان با معرفی خود به عنوان کاندیدای پیروز مشروعیت نظام را زیر سؤال بردند. البته این جنس همه معارضه ها به یک شکل نبود، برخی از سر لجبازی و عناد دیگران به دنبال منافع شخصی خود بودند و جالب آنکه همین افراد منفعت طلب هنگامی که از استحکام دولت دهم مطمئن شدند با عوض کردن رنگ سعی به چنگ انداختن به منابع قدرت در دولت نهم داشتند؛ این هشداری است که هر دولتی  را از بابت نزدیکی منفعت طلبان به آن تهدید می کند. برخی هم به بهانه انتخابات فرصت مناسبی را برای حمله به اصل نظام و عقده گشایی یافته بودند. این تفرق در جبهه باطل علی رغم اتحاد ظاهری وجود دارد و روز به روز شکاف های آن بیشتر می شود و از روز قدس به بعد اضمحلال این جریان هویدا شد.

شما آقای موسوی و کروبی را جزو سران و رهبران فتنه ندانستید، اما در این مدت ما شاهد حمایت های کشورهای غربی و قرار گرفتن اپوزیسیون پشت این دو چهره بوده ایم و این دو شخصیت تا به امروز با تکرار منویات صهیونیست ها در همان خط باقی مانده اند، حتی آخرین بیانیه ایشان نشانگر استمرار همان اندیشه است؟

منظور من بازی خوردن اینها نبود یا اینکه آدم خوبی هستند عرض من این است که این دو نفر ظرفیت انجام این کار را ندارند، این بیانیه ها و هدایت مجموعه کار این دو نیست این ها کوچکتر از این حرف ها هستند، این دو جزو بازی خیمه شب بازی مستکبرین بودند. هم اکنون نیز حرف فتنه گران این است که تاریخ مصرف این دو نفر به پایان رسیده و ما نباید خود را محدود به اینها بکنیم. بیانیه ایشان چند امر روشن را بازتاب میدهد نخست ادبیات نفاق آلود یعنی ضمن اعتراف به مسائلی بعضی از واقعیات را منکر می شود و هیچ مسئولیتی برای خود قائل نیست.

در اسرائیل و امریکا نیز هرگز شاهد آن نبوده ایم که نخست وزیر یا یک مقام ارشد دولتی سابق علیه منافع ملی یا ایدئولوژی آن نظام اقدامی را انجام دهد در حالی که در کشور انقلابی و اسلامی ما رئیس سابق مجلس و آخرین نخست وزیر کشور امروز در قالب اپوزیسیون نظام ظاهر شوند به واقع با نگاه آسیب شناسی چرا این اتفاق رخ داده است؟

امام فرمودند کسانی تا آخر با انقلاب خواهند ماند که اسلام ناب را تا بن استخوان قبول کرده باشند، هر کسی که انقلاب را عمیقاً باور نکرده و در جایی به تجمل گرایی آلوده شده باشد قطعاً تا آخر مسیر نمی تواند همراه انقلاب باشد. علیرغم مشاهده ریزش بعضی از قدیمی هایی که از ابتدا هم باور عمیقی به انقلاب نداشتند و در ادامه مسیر خود آلودگی هایی را با خود همراه کردند که هرگز آن را برای خود آفت حساب نکردند آنان ویژه خواری را حق خود می دانستند؛ به هر حال علیرغم این ریزش ها شاهد رویش نسل جوان و آگاهی بوده ایم که با جایگزینی همراه خوبان قدیمی آینده انقلاب را تضمین می کنند.

مقام معظم رهبری بارها به نخبگان بی بصیرت اشاره کردند در این میان مطرح می شود که قبل از اعلام نتیجه انتخابات از سوی برخی از دست اندرکاران به رقیب آقای احمدی نژاد تبریک گفته شده است، آیا این امر را تأیید می فرمایید؟

در ایام مبارزات انتخاباتی که همزمان با ایام فاطمیه بود از مجلس عزاداری خارج می شدیم که یکی از بزرگان اهل سیاست را دیدم ایشان بی درنگ گفت، انتخابات که تکلیفش روشن است و فلانی رأی خواهد آورد. من با اظهار تعجب گفتم شما به عنوان یک فرد سیاسی چگونه این نتیجه را می گیرید مردم ما فقط تهرانی های خاص مدنظر شما نیستند؛ شما قبلاً با مردم ارتباط داشتید به جنوب تهران هم می رفتید حالا دیگر نمی روید و فقط به اصطلاح با فرادست ها ارتباط دارید تا با فرودست ها.

به قول امام مرفهین بی درد.

حالا من نمی خواستم ایشان را زیاد بکوبم این تعبیر را نگفتم ولی واقعاً همین تعبیر شما است. به هر حال امر به آنان مُشتبه شده بود که ایران در افرادی خلاصه می شود که با آنها سروکار دارند. اما کشور ما سرزمین پهناوری است که از خاش، تا سرخس و چالدران، ماکو، خرمشهر، کوشک حسینیه، خورموج و جاسک همه جزئی از آن است. خوشبختانه آرای اینها هم محترم است و فرقی بین آرای یک روستایی در قلعه گنج کرمان و یک آقای تحصیل کرده شمال تهرانی نیست. من برخلاف تمام انتخاباتی که در آن شرکت کردم رأی خود را به صندوق حسینیه ارشاد انداختم، دلیلش هم آن بود که فکر می کردم ما باید اثبات کنیم همه جزو یک ملت هستیم و حدود 2 ساعت هم در صف بودم، آنجا چند تا مصاحبه با زبان انگلیسی کردم همانجا چند نفر آمدند گفتند تصمیم ما برای رأی دادن به رقیب احمدی نژاد قطعی بود ولی فقط می دیدیم وزیر همانند مردم عادی در صف ایستاده، ما رأیمان عوض شد. ما با مردم خوبی سروکار داریم حتی بسیاری از کسانی که به آقای موسوی رأی دادند قصد بدی نداشتند و بعد از مدتی هم نظرشان عوض شد.چرا که دیدند گروهی که ایشان را مدیریت می کند به دنبال منافع مردم نیست.

لطفاً کمی شفافتر سخن بگویید منظورتان از گروهی که موسوی را مدیریت میکند جریان دوم خرداد است؟

نخیر، مردم ما خودشان متوجه هستند.

خوب منظور شما چه فردی است بعضی از موسوی خوئینی ها نام می برند.

ایشان هم جزو این باندی هستند که تلاش دارند حاکمیت خود را حفظ کنند. به هر حال مردم ما وقتی واقعیت ها را دیدند نظرشان را اصلاح کردند ولی وای به حال سیاسیونی که دچار لجبازی می شوند.

نخبگان و خواص چرا به تعبیر رهبری مردود شدند؟

عده ای لجبازی هایشان جلوی تفکرشان را گرفت و چون گاهی بستگانشان هم در عرصه فتنه حضور داشتند دچار انحراف شدند. برخی دیگر قائل به بازگشت تفکر عدالت طلبانه به گفتمان سیاسی کشور نبودند چرا که این حرف ها را آرمانی و مربوط به دهه های گذشته می دانستند و به دنبال همسان سازی با جهان مستکبر بودند. بعضی ها هم نتوانستند اهم فی المهم کنند، نفهمیدند که هم اکنون باید چگونه موضعگیری کنند. نه دولت و نه شخص آقای رئیس جمهور هرگز ادعای کامل بودن نداشتند بله حتماً اشتباهاتی وجود داشته اما در مقایسه تغییر رویکرد و روند دشمن است. زمانی روزنامه های دولتی و کسانی که از بیت المال ارتزاق می کردند در ماه محرم می نوشتند که جریان محرم ناشی از خشونت بدر و احد پیامبر اسلام بود و عبارت یزید را تکرار کردند، خوب این دو تفکر چگونه قابل قیاس است؟! در دولت نهم به تنهایی بیش  از دو و نیم برابر دولتهای قبل کار شده بود اما خواص مردود به میزان ناچیز کسری می نگریستند.

عملکرد قوه قضائیه را چگونه ارزیابی می کنید؟

اتفاق بزرگی که رخ داد آن بود که کسانی که تنها ادعای رهبری جریان فتنه را داشتند در افکار عمومی قبل از دادگاهی محکوم شدند و این محکومیت باعث شد تا آن فردی که در ابتدا جمعیت چند هزار نفری را به دور خود جمع میکرد امروز برای شرکت در مراسم ختم هم جرأت کافی را ندارد. تدبیر رهبری برای اتمام حجت و پیش بردن مرحله به مرحله مدیریت وقایع دستاورد بزرگی را برای کشور ایجاد کرد. البته بعضی از دستگاه ها ممکن است عملکرد قوی را نداشته باشند، اما نکته مهم هوشیارسازی مردم است.

این هوشیارسازی تا کی باید ادامه یابد به هر حال مردم ما برای برخورد با کسانی که در زندگیشان اخلال ایجاد کردند، متوقع هستند؟

ما دعا می کنیم همه کسانی که از دستشان کاری بر می آید به موقع به وظایفشان عمل کنند تا این ادبیات در کشور نهادینه شود که قانونشکنی بی پاسخ نخواهد ماند.

در این بین البته روند معکوس قضیه قضایی هم رخ داده است یعنی بعضی از اهالی فتنه مانند مهدی هاشمی شروع به شکایت از رسانه های افشا کننده فتنه گران داشته اند و به واقع به دنبال حمله قضایی به رسانه های خودی در عرصه جنگ نرم هستند،حتی مدیر مسئولان این روزنامه ها مجبورند وقت زیادی را برای پاسخ به ادعاهای وکلای فتنه گران صرف کنند، این روند چگونه قابل تفسیر است؟

این اقدام جزو دستورالعمل انقلاب های مخملی است که در هنگام فشار جای شاکی و متشاکی عوض شود و آنان به دنبال استفاده از ابزارهای مدنی و قضایی هستند. ما در این سالها شاهد شکایت های متعدد از مسئولان نظامی و انتظامی و حتی رسانه های فعال در عرصه جنگ نرم بودیم. هم اکنون فتنه گران از این ابزار استفاده معکوس می کنند تا جریان اصیل انقلاب را تحت فشار قرار دهند، این هم از امتحانات ما است؛ امیدوارم افراد دست اندرکار بر ابتلا فتنه بودن این اقدام توجه کنند. بله در نظام اسلامی حق هیچ کس حتی یک کافر نباید پایمال شود اما نمی توانیم چشممان را ببندیم تا کسانی منافع ملی ما را پایمال کرده و حقانیت نظام را زیر سؤال ببرند و در انتها طلب کارانه از مدافعین انقلاب و شهدا شکایت کنند.

به نظر شما علت استمرار فتنه از مقطع انتخابات تا 9 دی به چه مواردی باز می گشت؟

ابعاد موضوع حتی برای کسانی که در صحنه حضور داشتند مشخص نبود، چرا که آنان ضمیر خود را روشن نکرده بودند. چرایی درباره کارآمدی دولت شروع شد این چرایی به صحت انتخابات کشید اما هنگامی که مشخص شد که فتنه گران به دنبال نابودی اصل نظام هستند؛ همان روز تیر خلاص به مغز فتنه شلیک شد چرا که پشتیبانی اندک مردمی خود را از دست داد. چرا که بر طبق نظرسنجی های خارجی نظام دارای پشتوانه بیش از 85 درصدی است. فقط هنر اهالی فتنه پنهان سازی این مخالفت با اصل نظام در پوسته ایجاد شک در انتخابات بود. آنچه که ما امروز نگران آن هستیم آن است که چالش های آتی انقلاب از این جنس نخواهد بود، اگر امروز به فتنه ای که پرونده آن بسته شده می پردازیم به خاطر آسیب شناسی پرونده است. ما در پزشکی هنگامی که فردی فوت میکند با انجام کالبد شکافی به دنبال دلیل مرگ هستیم تا با کسب تجربه از تکرار این عارضه خودداری کنیم. بسیار پیش می آید که انسان های حق به جانب و با سابقه درخشان در موقع لازم بر سر انتخاب بر روی منافع شخصی و ارزشهای اصیل دچار شک شده و رفوزه میشوند. به واقع با پیگیری رهنمودهای رهبری ما از خطرات مصمون خواهیم بود.

نقش رهبری حضرت آیت الله خامنه ای در مدیریت حوادث اخیر را چگونه ارزیابی می کنید؟

من دوستی دارم که از نظرسنی از من بسیار بزرگتر هستند در بعضی اوقات ایشان وقایع 28 مرداد را برای من نقل می کنند، آنچه رخ داده را مرور می کنند ایشان وقایع اخیر را بسیار وسیعتر از کودتای 28 مرداد می دانستند اما تنها عاملی که موجب عدم سقوط نظام شد را رهبری میدانند.

ما هرچه داریم مدیون رهبری هوشمندانه مقام معظم ولایت هستیم.

به نظر شما در انتخابات بعدی ریاست جمهوری باید چگونه با جریان اصلاحات برخورد کرد و با کاندیدای این جریان چگونه باید برخورد کرد؟

هم اکنون ما شاقول یا شاخص مناسبی داریم. باید دید افراد در فتنه اخیر کجا بودند و چه کردند؛ آنهایی که مدافع انقلاب و نظام بودند که هیچ ولی کسانی که با ارزش های انقلاب مقابله کردند طبیعتاً هیچ جایی در نظام ما ندارند.

آقای خاتمی جزو کدام دسته هستند؟

ایشان جزو مردودین قطعی هستند؛ رفتارهای چندگانه ایشان ثابت کننده آن است که ایشان همراه انقلاب نبودند، حتی در بسیاری از موارد ایشان علیه انقلاب میدان داری می کردند من گمان نمی کنم دیگر چنین شخصیت هایی افتخار خدمت در مناصب جمهوری اسلامی را مجدداً بیابند.

ایام فتنه اخیر خاطره ای را نیز به ثبت رساند، خاطره شما از آن ایام چیست؟

من در همان ایام با توجه به تهدیدهای مدنظر در حمله به بیمارستان و مراکز درمانی که حتی در چند مورد اقدامات ناموفقی را نیز در بمب گذاری داشتند از همکاران خواهش کردیم که چنانچه فرصت دارند برای کمک بمانند. من حدود ساعت چهار صبح وقتی به وزارتخانه آمدم دیدم حدود بیش از 60 درصد در وزارتخانه باقی مانده بودند، به آنها گفتم چرا شما ماندید ما مراکز درمانی مدنظرمان بود، اما آنها در جواب گفتند شاید از دستمان کاری برآید؛ این همسویی عمومی برای من خوشحال کننده بود ضمن اینکه شرمنده آنها نیز شدم. البته یک خاطره بسیار تلخ هم از آن وقایع همراه من است؛ در همان ایام یک مجروح بسیجی را با آمبولانس به سمت مرکز درمانی می بردند در مسیر به من خبر دادند که آمبولانس در بین درگیری ها افتاده، من از انتظامات بیمارستان و مسئولین انتظامی خواستم که به این آمبولانس برسند اما متأسفانه وقتی به این آمبولانس رسیدند دیگر کار از کار گذشته بود چرا که فتنه گران با متوقف کردن آمبولانس مجروح بسیجی را پیاده کرده و با ضربات فیزیکی شدید ایشان را به شهادت می رسانند. هنوز هم با یادآوری این خاطره دردناک و مظلومانه (سکوت همراه با بغض) همین هایی که بسیج و بسیجیان را به بهانه آزادی خواهی و دفاع از حقوق بشر مورد حمله قرار می دادند وحشیانه به این مجروح حمله کردند تا خون این شهید بزرگوار رسواکننده جنایت های آنها باشد.

چه شد که شما به عنوان یک پزشک انقلابی احساس کردید که باید به مدد انقلاب بیایید؟

من از برخی از افراد که این حرف ها را زدند خاطره ها دارم، آنان زیاد در مسائلی که تخصص نداشته اند صحبت کردند در کار پزشکی ما هم خیلی ها دخالت می کنند، البته به دور از مزاح ما معتقدیم که سیاست ما عین دیانت ما است این یعنی اینکه نمی شود ما دیندار باشیم و در مسائل سیاسی نظر ندهیم، من و امثال من نمی توانند ببینند که سرمایه هایی که امام و شهدا برای ما به ارث گذاشتند بیرحمانه تاراج کنند و ما هم بگوییم که مقابله با تاراج تخصص ما نیست. اصولاً نگاه حضرت امام در دینداری مبتنی بر حساسیت در مسائل سیاسی است، دینداری حکم می کند هنگامی که دینداری مورد هجمه قرار گرفت و عدالت به فراموشی سپرده می شود و آنجایی که رهبری مظلوم واقع می شوند وارد عرصه شویم حتی اگر عده ای خوششان نیاید یا اینکه موقعیت دانشگاهی ما به خطر افتد ما موقعیت دانشگاهی را برای دفاع از اسلام می خواهیم والا عضویت در فرهنگستان و نوشتن صدها مقاله در ISI به ذاته ارزشی برای ما ندارد.





:: بازدید از این مطلب : 163
|
امتیاز مطلب : 28
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
تاریخ انتشار : 12 / 10 / 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: